فضیلت و خواص سوره حشر و عظمت سه آيه آخرين آن !

ساخت وبلاگ

فضیلت و خواص سوره حشر و عظمت سه آيه آخرين آن !

سوره حشر ، پنجاه و نهمین سوره قران کریم است که در مدینه منوره نازل شده و 24 آیه دارد.

از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر کس سوره حشر را قرائت کند بهشت و جهنم و عرش و کرسی و حجاب های آن و آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه و هوا و بادها و پرندگان و درختان و کوهها و خورشید و ماه و فرشتگان، همگی بر او درود و صلوات می فرستند و برای او طلب مغفرت و امرزش می کنند و اگر همان روز یا شب قرائت سوره حشر، از دنیا برود شهید محسوب می شود.

در سخنی از امام صادق علیه السلام آمده است:

هر کس در عصرها سوره الرحمن و حشر را قرائت نماید خداون فرشته ای را با شمشیر برهنه مأمور می کند تا صبح از او مراقبت نماید.

در روایت دیگری از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده: هر کس سوره حشر را قرائت نماید عضو حزب الله است که رستگارانند.

انس بن مالک از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت کرده است که به مردی فرمود: هر گاه می خواهی به رختخواب بروی سوره حشر را قرائت کن و اگر مردی شهید محسوب می شوی.

اسم اعظم خداوند اسمی است که با دستیابی به آن بسیاری از مشکلات مادی و معنوی را حل کرده و به بسیاری از مقامات می توان دست یافت. نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اسم اعظم خدا در شش آیه آخر سوره حشر است.

و نیز فرمودند هر کس آیات آخر سوره حشر را در شب و روز بخواند و در آن روز یا همان شب بمیرد بهشت بر اوواجب می شود.


1 - نفوذ فوق العاده قرآن :


تاثير قرآن ، در قلوب و افكار، واقعيتى است انكار ناپذير، و در طول تاريخ اسلام شواهد زيادى بر اين معنى ديده مى شود، و عملا ثابت شده كه سخت ترين دلها با شنيدن آياتى چند، آنچنان نرم مى شد كه يكباره خود را به اسلام مى سپرد، تنها افراد لجوج و معاند از اين معنى مستثنى بودند، آنهائى كه هيچ جائى براى هدايت در وجودشان نبود.
لذا همانگونه كه در ادامه مطلب آمده است مى فرمايد: اگر اين قرآن بر كوهها نازل مى شد خاضع و از هم شكافته مى گرديد، و اينها همه نشانه جاذبه اين كلام الهى است كه ما نيز به هنگام تلاوت آن با حضور قلب اين معنى را احساس مى كنيم .


2 - عظمت آيات آخر سوره حشر :


آيات آخر اين سوره كه مشتمل بر بخش مهمى از اسماء و صفات الهى است آياتى است فوق العاده با عظمت و الهام بخش ، و درس بزرگ تربيت است براى انسانها چرا كه به آنها مى گويد: اگر قرب خدا مى طلبيد و خواهان عظمت و كمال هستيد شعله اى از اين صفات را در وجود خود زنده كنيد.
در بعضى از روايات آمده است كه اسم اعظم خدا، در آيات آخر سوره حشر است .
و در حديث ديگرى از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) مى خوانيم : من قرء آخر الحشر غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر: ((هر كس آخر سوره حشر را بخواند، گناهان گذشته و آينده او بخشوده مى شود)) !.
و باز در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است : من قرء لو انزلنا هذا القرآن - الى آخرها - فمات من ليلته مات شهيدا! ((هر كس آيات لو انزلنا هذا القرآن را تا آخر بخواند و در همان شب بميرد، شهيد مرده است ))!.
يكى از اصحاب مى گويد: از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) درباره اسم اعظم خدا سؤ ال كردم ، فرمود: عليك باخر الحشر و اكثر قرائتها: ((بر تو باد كه آخر سوره حشر را بخوانى و زياد بخوان ))! ((بار ديگر همين سؤ ال را تكرار كردم ، حضرت همان پاسخ را تكرار فرمود)).
حتى در حديثى آمده است : ((انها شفاء من كل داء الاالسام ، و السام الموت )): (اين آيات شفاء هر دردى است مگر مرگ)!.
خلاصه اينكه :((روايات در اين زمينه در كتاب شيعه و اهل سنت ، فراوان است كه همگى برعظمت اين آيات ، و لزوم تفكر و انديشه در محتواى آن ، دلالت دارد)).
قابل توجه اينكه : اين سوره همانگونه كه با تسبيح خداوند و نام ((عزيز و حكيم))، آغاز مى شود، با نام ((عزيز و حكيم )) نيز پايان مى گيرد، چرا كه هدف نهائى سوره شناخت خدا و تسبيح او و آشنائى با اسماء و صفات مقدس او است .


3 - روایاتی در فضیلت این آیات :

از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت است که آن حضرت فرمود: من از جبرئیل علیه السلام از اسم اعظم پرسیدم. جواب داد: بر تو باد که نظر در آخر سوره <<حَشر>> کنی پس بسیار گردان، قرائت آن را.

و بار دیگر از او سؤال کردم، همین جواب داد. نوبتی دیگر از او پرسیدم، همین جواب شنیدم.

و روایتی دیگر از حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم نقل است که فرمود: اسم اعظم در شش آیت است که در آخر سوره حشر است.

و باز از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده که فرمود: هر که خواتیم (آیه های پایانی) سوره حشر را در شب یا در روز بخواند و در آن روز بمیرد، حق سبحانه بهشت بر او واجب گرداند.

و نیز روایت است از آن حضرت که فرمود: هرکه در صباح (صبح) سه بار بگوید: <<أَعوذُ باللّه ِ مِن الشَّیطانِ الرَّجیم>> و سه آیه آخر سوره حشر بخواند، حق سبحانه، هفتاد هزار فرشته بر او موکل گرداند تا او را نگاه می دارند از جمیع آفات و صلوات بر او می فرستند تا شب و اگر در آن روز بمیرد، شهید بمیرد و اگر آن را به همین طریق در شبانگاه بخواند، همین منزلت یابد.

و روایتی دیگر نقل شده که آن حضرت فرمود: هر که از <<لَو اَنَزلَنا هذا القُران>> تا آخر سوره حشر را تلاوت کند و در آن شب بمیرد، [همانند] شهید، مرده باشد.

سخنی ازعارف کامل آیت الله میرزا محمّدعلی شاه آبادی:

سه آیة آخر سورة مبارک حشر را تلاوت کنید تا ملکة شما شود و اوّلین اثری که از آن مترتّب میrlm;شود، پس از مرگ و شب اوّل قبر است. وقتی که ملکین از طرف پروردگار برای سؤال و جواب میrlm;آیند، در جواب <<من ربّک؟>>(خدای تو کیست؟)

<<هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ(22)٭


هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ(23)٭

هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُrlm;ز(24)٭>>

اوستrlm; خدایى که غیر از او معبودى نیست داننده غیب و آشکار است اوست رحمتگر مهربان (22)
اوستrlm; خدایى که جز او معبودى نیست همان فرمانرواى پاک سلامت[بخش و] مؤمن [به حقیقتrlm; حقه خود که] نگهبان عزیز جبار [و] متکبر [است] پاک استrlm; خدا از آنچه [با او] شریک ميگردانند (23)
اوست rlm;خداى خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نامها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمانها و زمین است [جمله] تسبیح او ميگویند و او عزیز حکیم است (24)

وقتی این طور پاسخ بگویی ملائکة الهی مبهوت و متحیّر میrlm;شوند،چون این معرفی حق است rlm;به زبان حق، نه معرفی حق به زبان خلق.

به نقل از سایت دانشگاه تهران از قول آیت اللّه نصراللّه شاهrlm; آبادى،سال 1365.

**************************

خداوندا ! به عظمت اسماء و صفات سوگند، كه قلوب ما را در برابر قرآن مجيد خاضع و خاشع بگردان .
پروردگارا ! دام شيطان ، سخت است ، و اگر لطف تو يار نشود نجات از آن مشكل ، ما را در پناه لطف از وسوسه هاى شياطين ، محفوظ دار.
بار الها ! روح ايثار و تقوى و بركنارى از هر گونه بخل و كينه و حسد به ما مرحمت كن ، و ما را از خودخواهى و خودپسندى بر كنار فرما.
((آمين يا رب العالمين))

[ تفسیر نمونه ]


اگر قرآن بر كوهها نازل مى شد از هم مى شكافتند ،. . .
در اين آيات كه آخرين آيات سوره حشر و ناظر به همه آيات قرآن مجيد است پرده از روى اين حقيقت بر مى دارد كه نفوذ قرآن به قدرى عميق است كه اگر بر كوهها نازل مى شد آنها را تكان مى داد، اما عجب از اين انسان سنگدل كه گاه مى شنود و تكان نمى خورد!
نخست مى فرمايد: ((اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مى كرديم مشاهده مى كردى كه در برابر آن خشوع مى كند، و از خوف خدا مى شكافد )) (لو انزلنا هذا القرآن على جبل لراءيته خاشعا متصدعا من خشية الله ).
و ((اينها مثالهائى است كه براى مردم مى زنيم تا در آن بينديشند)) (و تلك الامثال نضربها للناس لعلهم يتفكرون ).
بسيارى از مفسران اين آيه را به صورت تشبيه تفسير كرده اند و گفته اند هدف اين است كه اين كوهها با همه صلابت و استحكامى كه دارند اگر عقل و احساس مى داشتند و اين آيات بجاى قلب انسانها بر آنها نازل مى شد چنان به لرزه در مى آمدند كه از هم مى شكافتند، اما گروهى از انسانهاى قساوتمند و سنگدل مى شنوند و كمتر تغييرى در آنها رخ نمى دهد (جمله و تلك الامثال نضربها للناس را گواه بر اين تفسير گرفته اند).
بعضى ديگر آن را بر ظاهرش حمل كرده اند و گفته اند: تمام موجودات اين جهان ، از جمله كوهها، براى خود نوعى درك و شعور دارند و اگر اين آيات بر آنها نازل مى شد به راستى از هم متلاشى مى شدند، گواه اين معنى را آيه 74 سوره بقره مى دادند كه در توصيف گروهى از يهود مى گويد: ثم قست قلوبكم من بعد ذلك فهى كالحجارة او اشد قسوة و ان من الحجارة لما يتفجر منه الانهار و ان منها لما يشقق فيخرج منه الماء و ان منها لما يهبط من خشية الله :
((سپس دلهاى شما بعد از اين ماجرا سخت شد، همچون سنگ ! و يا سختتر! چرا كه پاره اى از سنگها مى شكافد و از آنها نهرها جارى مى شود، و پاره اى از آنها شكاف بر مى دارد و آب از آن تراوش مى كند و پاره اى از خوف خدا به زير مى افتد ))!
تعبير به ((مثل )) ممكن است به معنى ((توصيف )) باشد، چنانكه اين كلمه در قرآن مجيد كرارا به اين معنى آمده است ، بنابراين تعبير مزبور منافاتى با اين تفسير ندارد.
قابل توجه اينكه نخست مى گويد: كوهها خاشع و خاضع در مقابل قرآن مى گشتند، و سپس مى افزايد: از هم شكافته مى شدند، اشاره به اينكه قرآن تدريجا در آنها نفوذ مى كرد، و هر زمان آثار تازه اى از تاثير قرآن در آنها نمايان مى گشت ، تا آنجا كه تاب و توان را از دست مى دادند، و همچون عاشق بيقرارى واله و شيدا مى شدند و سپس از هم مى شكافتند.
در آيات بعد ذكر قسمت مهمى از اوصاف جمال و جلال خدا كه توجه به هر يك در تربيت نفوس و تهذيب قلوب تاثير عميق دارد مى پردازد، و ضمن سه آيه 15 صفت و به تعبير ديگر 18 صفت از اوصاف عظيم او را ضمن سه آيه بر مى شمرد و هر آيه با بيان توحيد الهى و نام مقدس الله شروع مى شود و انسان را به عالم نورانى اسماء و صفات حق رهنمون مى گردد.
مى فرمايد: ((او خدائى است كه معبودى جز او نيست ، از غيب و شهود آگاه است و او رحمان و رحيم است )) (هو الله الذى لا اله الا هو عالم الغيب و الشهادة هو الرحمن الرحيم).
در اينجا قبل از هر چيز روى مساءله توحيد كه خمير مايه همه اوصاف جمال و جلال و ريشه اصلى معرفت الهى است تكيه مى كند، و بعد از آن روى علم و دانش او نسبت به غيب و شهود.
((شهادت )) و ((شهود)) - چنانكه راغب در مفردات مى گويد - حضور تواءم با مشاهده است ، خواه با چشم ظاهر باشد يا با چشم دل . بنابراين هر جا قلمرو احاطه حسى و علمى انسان است عالم شهود است ، و آنچه از اين قلمرو بيرون است عالم غيب محسوب مى گردد، ولى همه اينها در برابر علم خدا يكسان است چرا كه وجود بى پايان او همه جا حاضر و ناظر است ، و بنابراين جائى از قلمرو علم و حضور او بيرون نيست .
و لذا در آيه 59 سوره انعام مى خوانيم : و عنده مفاتيح الغيب لايعلمها الاهو: ((كليدهاى غيب تنها نزد او است و جز او كسى آنرا نمى داند .))
توجه به اين نام الهى سبب مى شود كه انسان او را همه جا حاضر و ناظر بداند و تقواى الهى پيشه كند.
سپس روى رحمت عامه او كه همه خلايق را شامل مى شود (رحمن ) و رحمت خاصه اش كه ويژه مؤ منان است (رحيم ) تكيه شده ، تا به انسان اميد بخشد.
و او را در راه طولانى تكامل و سير الى الله كه در پيش دارد يارى دهد كه قطع اين مرحله بى همراهى لطف او نمى شود و ظلمات است و خطر گمراهى دارد.
و به اين ترتيب علاوه بر صفت توحيد، سه وصف از اوصاف عظيمش zwj; در اين آيه بيان شده كه هر كدام به نوعى الهام بخش است .
در آيه بعد علاوه بر تاءكيد روى مساءله توحيد هشت وصف ديگر ذكر كرده ، مى فرمايد: ((او خدائى است كه معبودى جز او نيست )) (هو الله الذى لا اله الا هو)

((حاكم و مالك اصلى او است )) (الملك ).
((از هر عيب و نقص پاك و مبرا است )) (القدوس ).
((هيچگونه ظلم و ستم بر كسى روا نمى دارد، و همه از ناحيه او در سلامتند)) (السلام ).
اصولا دعوت او به سوى سلامت است ((و الله يدعو الى دار السلام )) (يونس 25) و هدايت او نيز متوجه به سلامت مى باشد: ((يهدى به الله من اتبع رضوانه سبل السلام )) (مائده 16) و قرارگاهى را كه براى مؤ منان فراهم ساخته نيز خانه سلامت است : ((لهم دار السلام عند ربهم )) درود و تحيت بهشتيان نيز چيزى جز سلام نيست : ((الا قليلا سلاما سلاما)) (واقعه 26).
سپس مى افزايد: ((او دوستانش را امنيت مى بخشد، و ايمان مرحمت مى كند)) (المؤ من (.
((او حافظ و نگاهدارنده و مراقب همه چيز است )) (المهيمن).
((او قدرتمندى است كه هرگز مغلوب نمى شود)) (العزيز).
((او با اراده نافذ خود به اصلاح هر امر مى پردازد)) (الجبار ).
اين واژه كه از ماده ((جبر)) گرفته شده ، گاه به معنى قهر و غلبه و نفوذ اراده مى آيد، و گاه به معنى جبران و اصلاح ، و راغب در مفردات هر دو معنى را به هم آميخته ، مى گويد: اصل جبر اصلاح كردن چيزى است با غلبه و قدرت اين واژه هنگامى كه در مورد خداوند به كار رود بيانگر يكى از صفات بزرگ او است كه با نفوذ اراده و كمال قدرت به اصلاح هر فسادى مى پردازد، و هرگاه در مورد غير او به كار رود معنى مذمت را دارد، و به گفته راغب به كسى گفته مى شود كه مى خواهد نقصان و كمبود خود را با ادعاى مقاماتى كه شايسته آن نيست جبران كند، اين واژه در قرآن مجيد در ده مورد به كار رفته كه نه مورد آن درباره افراد ظالم و گردنكش و مفسد است ، و تنها يك مورد آن درباره خداوند قادر متعال (آيه مورد بحث ) مى باشد.
سپس مى افزايد: ((او شايسته بزرگى است و چيزى برتر و بالاتر از او نيست )) ( المتكبر ).
( متكبر ) از ماده ((تكبر)) به دو معنى آمده است : يكى ممدوح كه در مورد خداوند به كار مى رود، و آن دارا بودن بزرگى و كارهاى نيك و صفات پسنديده فراوان است ، و ديگرى نكوهيده و مذموم كه در مورد غير خدا به كار مى رود و آن اين است كه افراد كوچك و كم مقدار ادعاى بزرگى كنند، و صفاتى را كه ندارند به خود نسبت دهند، و از آنجا كه عظمت و بزرگى تنها شايسته مقام خدا است اين واژه به معنى ممدوحش تنها درباره او به كار مى رود و هرگاه در غير مورد او به كار رود به معنى مذموم است .
و در پايان آيه ، بار ديگر روى مساءله توحيد كه سخن با آن آغاز شده بود تكيه كرده ، مى فرمايد:((خداوند منزه است از آنچه شريك براى او قرار مى دهند)) (سبحان الله عما يشركون. )
با توضيحى كه داده شد روشن مى شود كه هيچ موجودى نمى تواند در صفاتى كه در اينجا آمده است شريك و شبيه و نظير او باشد.
و در آخرين آيه مورد بحث در تكميل اين صفات به شش وصف ديگر اشاره كرده چنين مى فرمايد: ((او خداوندى است آفريننده )) (هو الله الخالق ).
((خداوندى كه مخلوقات را بى كم و كاست ، و بدون شبيهى از قبل ، ايجاد كرد)) (البارى ).
((آفريدگارى كه به هر موجودى صورت خاصى بخشيد)) (المصور).
و سپس از آنجا كه اوصاف خداوند منحصر به اين اوصاف نيست ، بلكه اوصافش همچون ذاتش بى پايان است ، مى افزايد: ((براى او نامه اى نيك است )) (له الاسماء الحسنى ).
و به همين دليل از هر گونه عيب و نقص ، منزه و مبرى است ، ((و تمام موجوداتى كه در آسمان و زمين هستند براى او تسبيح مى گويند)) و او را از هر عيب و نقصى پاك مى شمرند (يسبح له ما فى السماوات و الارض ).
و سرانجام براى تاءكيد بيشتر، روى موضوع نظام آفرينش به دو وصف ديگر از اوصافش كه يكى از آنها قبلا آمد، اشاره كرده ، مى فرمايد: ((او عزيز و حكيم است )) (و هو العزيز الحكيم ).
اولى نشانه كمال قدرت او بر همه چيز، و غلبه بر هر مانع است ، و دومى اشاره به علم و آگاهى از نظام آفرينش و تنظيم برنامه دقيق در امر خلقت و تدبير
است .
و به اين ترتيب در مجموع اين آيات سه گانه علاوه بر مساءله توحيد كه دو بار تكرار شده هفده وصف از اوصاف خدا آمده است به اين ترتيب :
1 - عالم الغيب و الشهاده .
2 - رحمان .
3 - رحيم .
4 - ملك .
5 - قدوس .
6 - سلام .
7 - مؤ من .
8 - مهيمن .
9 - عزيز.
10 - جبار.
11 -متكبر.
12 - خالق .
13 - بارى ء.
14 - مصور.
15 - حكيم .
16 - داراى اسماء الحسنى .
17 - كسى كه همه موجودات عالم تسبيح او مى گويند.
كه با وصف توحيد او، مجموعا هيجده صفت مى شود (توجه داشته باشيد، توحيد دو بار و عزيز نيز دو مرتبه ذكر شده است ).
در ميان مجموع اين صفات ، يكنوع نظم بندى خاصى در سه آيه ديده مى شود: در آيه نخست از عمومى ترين اوصاف ذات (علم ) و عمومى ترين اوصاف
فعل (رحمت ) كه ريشه همه افعال خداوندى است بحث مى كند.
در آيه دوم ، سخن از حاكميت او و شئون اين حاكميت است ، و صفاتى همچون ((قدوس (( و ((سلام )) و ((مؤ من )) و ((جبار)) و ((متكبر))، با توجه به معانى آنها كه در بالا ذكر كرديم همه از ويژگيهاى اين حاكميت مطلقه الهى است .
و در آخرين آيه از مساءله خلقت و آنچه مربوط به آن است ، مانند نظم بندى و صورت بندى و قدرت و حكمت بحث مى كند.
و به اين ترتيب ، اين آيات دست پويندگان راه معرفت الله را گرفته منزل به منزل پيش مى برد، از ذات پاك او شروع مى كند، و بعد به عالم خلقت مى آورد، و باز در اين سير الى الله از مخلوق نيز به سوى خالق مى برد، قلب را مطهر اسماء و صفات الهى و مركز انواع ربانى مى كند و در لابلاى اين معارف و انوار، او را مى سازد و تربيت مى نمايد شكوفه هاى تقوا را بر شاخسار وجودش ظاهر ساخته و لايق قرب جوارش مى كند، تا با تمام ذرات جهان همصدا شود، و تسبيحگويان نغمه سبوح و قدوسى سر دهد.
لذا جاى تعجب نيست كه در روايات اسلامى اهميت فوق العاده اى به اين آيات داده شده كه در نكات به آن اشاره شده است .

{ صلوات+عج }

اصحاب قرآنی یاوران حضرت مهدی(عج)...
ما را در سایت اصحاب قرآنی یاوران حضرت مهدی(عج) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dashabequrani2 بازدید : 242 تاريخ : جمعه 12 ارديبهشت 1399 ساعت: 8:50